جوانتر بودم
دوش از هجر تو در سینهی من
آتشی خانهکن افروخته بود
وندران عالم اندوه و فراق
از شکایت لب من دوخته بود
* * *
و اینک از لطف تو ای مایهی ناز
چشم بد دور وصالی دارم
لیک در بزم وصالت دل من
مانده غمگین و ملالی دارم
* * *
تا نگویی من آشفته خیال
خوشدل از هجر تو دلبر بودم
لیک ای غایت آمال و امید
دوش از امروز جوانتر بودم
1312
.
.
( دیوان-412/13 )
+ نوشته شده در شنبه هجدهم آذر ۱۳۹۱ ساعت 21:25 توسط r.pejman
|